حتی دیدنِ اِسمش هم، احساس سنگینی و سختی به آدم میدهد. شاید وقتی اسم «گلستان سعدی» به گوشمان میخورد احساس کنیم که یک کتاب کَتُ و کُلُفت با عبارتهای رسمی و حوصله سَربَر است که قدیمها گاهی میخواندند و الان کهنه شده و به هیچ دردی نمیخورد؛ مگر اینکه هر از چندگاهی پُزی با آن بدهیم و جلوی اجنبیها با افتخار بگوییم: «سعدی مالِ ماست»! و اگرچه خودمان درست نمیشناسیمش؛ اما آنها میدانند که او چه شخص بزرگی بوده و احتمالاً در مورد ما هم همین فکر را بکنند!
از چند روز پیش که دنبال کتابی خوب برای معرفی بودم؛ «گلستان سعدی» جلوهی دیگری در کتابخانهام یافت. هر بار با خودم میگفتم: «گلستان که نیاز به معرفی ندارد»؛ اما باز هم برایم جلوهگری میکرد. وقتی این مطلب را با دوستی در میان گذاشتم، بسیار مورد توجه و استقبال او قرار گرفت. سال گذشته یک دور با هم گلستان را خوانده بودیم. او تجربهی متفاوتش در خصوصِ این کتاب را برایم یادآوری کرد و گفت: «اگر تو برایم گلستان نمیخواندی؛ هیچ وقت فکر نمیکردم این کتاب، اینقدر جالب باشد». او میگفت: «من همیشه از خواندن چنین کتابهایی فراری بودم و از مطالعهی آنها میترسیدم. احساس میکردم که گلستان سعدی، یک کتابِ هزار صفحهای پر از عبارات ثقیل است. اگر بتوانی به مخاطبانت بگویی که این کتاب چقدر زیبا است و چه مطالب کوتاه و خواندنی دارد؛ ترسِ آنها هم میریزد».
اینطور شد که به نظرم رسید «گلستان سعدی» را معرفی کنم. البته این کتاب بیشتر از معرفی، به مقدمهای برای مطالعه احتیاج داشت که عرض کردم.
امّا «گلستان سعدی» چیست؟
سعدی پس از مسافرتهای فراوان و طولانی که داشته و تجربیاتی که در تعاملاتش با افراد بزرگ و کوچکِ جوامع کسب کرده؛ کتابی مینویسد و در آن به نکات ظریفی در مورد مسائل مربوط به فرد، جامعه و رفتارهای آنها اشاره میکند.
تصور کنید که شخصِ با استعداد و توانمندی مثل سعدی؛ سی و اندی سال را تماماً در حال سفر بوده و حالا که به وطنش بازگشته، میخواهد حاصلِ عمرش را به بهترین شکلی مکتوب کند و چیزی به یادگار بگذارد که به کار مردم بیاید:
« به چه کار آیدت زِ گُل طبقی؟ / از گلستانِ من بِبَر ورقی »
سعدی از همان ابتدا پیشبینی کرده بود که بر خلاف عمرِ کوتاهِ «گل»؛ «گلستانِ» او عمری همیشگی خواهد داشت: « گُل همین پنج روز و شِش باشد / این گلستان همیشه خوش باشد »
«گلستان سعدی»، هشت فصل (یا هشت «باب») در موضوعات مختلف دارد:
اول- در سیرت پادشاهان
دوم- در اخلاق درویشان
سوم- در فضیلت قناعت
چهارم- در فواید خاموشی
پنجم- در عشق و جوانی
ششم- در ضعف و پیری
هفتم- در تأثیر تربیت
هشتم- در آداب صحبت
در هر کدام از این فصلها، شما با داستانهایی مواجه میشوید که نکتهی خاصی در آن وجود دارد. گاهی اوقات سعدی با آوردن یک یا چند بیت شعر، سعی میکند که متممی به داستان بیافزاید و نکتهی آن داستان را در قالب زیباتری بیان کند. برای مثال به این داستان توجه کنید:
«یکی از ملوکِ بیانصاف، پارسایی را پرسید: از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: تو را خواب نیمروز؛ تا در آن یک نَفَس خلق را نیازاری!
ظالمی را خُفته دیدم نیمروز / گفتم این فتنه است خوابش بُرده بِه
وان که خوابش بهتر از بیداری است / آن چنان بَد زندگانی مرده به »
لازم است این نکته را بگویم که به هیچ وجه، از ادبیاتِ کتاب نهراسید. شما کافی است که شروع به مطالعه کنید؛ حتی اگر معنی کلمهای را نمیدانستید، با مطالعهی ادامهی متن، متوجه مفهوم مورد نظر داستان میشوید(البته در نسخههای جدید، معنی کلمات دشوار را در پایینِ همان صفحه میآورند. دیگر چه میخواهید!).
با استمرارِ مطالعه، شما به ادبیاتِ کتاب مسلط میشوید و احساس خوبی در شما ایجاد خواهد شد. این احساسِ خوب، با دانشی که از یادگیریِ نکتههای کتاب به دست میآورید؛ چند برابر خواهد شد.
داستانها و ماجراهای گلستان سعدی، اگرچه در گذشته رخ داده؛ امّا علاوه بر زیبا و جذاب بودن، نکتههایی دارد که برای هر زمان و هر مکان قابل استفاده است.
«اسکندر رومی را پرسیدند؛ دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و عمر و ملک و لشکر بیش از این بوده است و ایشان را چنین فتحی میسّر نشده؟ گفتا: به عون [یاری] خدای عزّوجلّ، هر مملکتی را که گرفتم، رعیتش نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم.
بزرگش نخوانند اهل خِرد / که نام بزرگان به زشتی بَرد »
این آخرین داستانِ فصل اوّلِ این کتاب بود که خواندید. این کتاب پُر است از همین داستانهای کوتاهی که هر کدام از آنها نکتههای مهمی را در دلِ خود جای داده است.
با توجه به این که هیچکدام از فصلها و حتی داستانها، به هم متصل نیستند؛ شما میتوانید هر داستانی، از هر جایِ کتاب که دلتان خواست را انتخاب کرده و مطالعه کنید.
دورهمیهای دوستانه یا خانوادگی، فرصت خوبی برای خواندن گلستان سعدی برای جمع است. شما میتوانید حکایتهایی که قبلا مطالعه کردهاید و به آن مسلط هستید را در اولویت قرار دهید. البته پیشنهاد میکنم که داستانهای مربوط به فصلِ «در عشق و جوانی» را فقط در خلوت خودتان مطالعه بفرمایید!
اگر تجربهی خوبی در مطالعهی گلستان سعدی دارید؛ در پایین همین صفحه با ما به اشتراک بگذارید.
معرفی کتاب؛
سعدی پس از مسافرتهای فراوان و طولانی که داشته و تجربیاتی که در تعاملاتش با افراد بزرگ و کوچکِ جوامع کسب کرده؛ کتابی مینویسد و در آن به نکات ظریفی در مورد مسائل مربوط به فرد، جامعه و رفتارهای آنها اشاره میکند.
ارسال توسط : admin نویسنده : محمدمهدی ادیبی
ثبت دیدگاه