این نویسنده و روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «حرفهایی که تازه نیست؛ چرا از نمایشگاه مجازی کتاب نمیخرم؟» نوشته است:
«این حرفها تازه نیست، بارها و بارها گفته شده و شنیده نشده است، در هیچ دورهای و هیچ دولتی. اما گفتن این حرفها لازم است، ضرورت دارد تا یادمان نرود که اشتباه پیش میرویم و این پافشاریمان بر اشتباه ما را به جایی خواهد رساند که هیچ چارهای نمیماند و ما باید به ناچار بنشینیم و ویرانی خود را تماشا کنیم. بهانه این یادداشت اگرچه برگزاری دومین دوره نمایشگاه مجازی کتاب است اما ریشه موضوع بیش از اینهاست.
در سالهای اخیر درباره آسیبهایی که نمایشگاههای کتاب بر نشر و کتاب وارد میکنند چه بسیار گفته و نوشته شده است. پرسش و پاسخ کاملا روشن است؛ چرا با برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب مخالف هستیم؟ زیرا چرخه طبیعی نشر را دچار خلل میکند. اما هم پرسش و هم پاسخ، توضیح و جزئیات مفصلی دارد.
اگر چرخه نشر را به سه قسمت تولید، توزیع و فروش تقسیم کنیم نمایشگاه کتاب دقیقا بر حلقه میانی این چرخه و نیز بر حلقه آخر آن تاثیر میگذارد. اگرچه به طور حتم به طور غیرمستقیم و در طول زمان حلقه نخست چرخه نشر (تولید) را هم دچار آسیب میکند. زمانی که دوره نخست نمایشگاه مجازی کتاب در دست اجرا بود هرچه گفته شد که این نمایشگاه، کتابفروشیهای مستقلِ آسیبدیده از کرونا را دچار آسیب میکنند کسی به گوش نگرفت (تعریف نگارنده از کتابفروشیهای مستقل، کتابفروشیهایی است که بدون حمایت نهاد یا ارگانی راهاندازی شدهاند و نیز کتابفروشیهایی که از دل یک نشر بیرون نیامدهاند)، هرچه گفته شد این نمایشگاه کتابفروشیهای آنلاین را که به تازگی در حال جان گرفتن هستند با کاهش و ریزش مشتری و در نهایت زیان اقتصادی و شاید ورشکستگی مواجه میکند، کسی نشنید. برای ساختار دولتی فقط این مهم بود که نسبت به راهاندازی یک شو کاری و نمایش فعالیت و دغدغهمندی برای عرصه فرهنگ اقدام کند و خب چه چیزی بهتر از نمایشگاه مجازی کتاب (اسمش را بگذاریم پویانمایی). از سوی دیگر فرهنگ سازمانی و ساختار فکری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در عرصه نشر بر حمایت از ناشر متمرکز بوده و این وزارتخانه در همه دورهها کمترین اهمیت را برای کتابفروش قائل است. کتابها در هیئت خرید کتاب از ناشر خریده میشود، پرداختها به ناشر انجام میشود؛ جلسات مدیران با ناشر برگزار میشود؛ حرف ناشر شنیده میشود، گویی ارشاد درعرصه نشر اصلا غیر از ناشر هیچ کسی را نمیشناسد(بر سر همان ناشر هم گُل نمیزند اگر گِل نمالد). بر همین اساس نمایشگاه مجازی کتاب با هدف کمک به اقتصاد شکستخورده نشر برگزار شد؛ اما آیا شد؟ آیا نمایشگاه مجازی کتاب اقتصاد نشر را نجات داد؟ پاسخ این سوال بر اساس اینکه چه کسی پاسخ بدهد متفاوت است؛ مدیران بیتردید با تکیه بر گزارشهای آماری تنظیمشده از برگزاری نمایشگاه دفاع میکنند، ناشران بزرگی که در نمایشگاه مجازی کتاب به لطف تبلیغات و شناخته شده بودن گونی گونی کتاب تحویل پست میدادند به طور حتم برگزاری نمایشگاه مجازی را موفق و موثر میدانند، اما ناشران کوچک چطور؟ آنهایی که بدنه اصلی نشر هستند و کسی نمیشناسدشان هم از برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب خوشحال بودند و هستند؟ آیا کتابفروشهای شهرستانها و کتابفروشهای مستقل تهران از این رویداد استقبال کرده و میکنند؟ آیا کتابفروشیهای آنلاین از نمایشگاه مجازی کتاب رضایت دارند؟
سخن واضح است؛ نمایشگاه کتاب یک مُسکن است و مُسکن بیشتر از یک اندازه، فایده که ندارد هیچ، ضرر هم دارد. اگر برای اقتصاد بیمار نشر نمایشگاه کتاب تهران را یک مُسکن بدانیم (این نگاه هم البته محل اختلاف نظر و نیازمند گفتوگواست ) همان یکی کافی به نظر میرسد. راهاندازی نمایشگاههای استانی کتاب که کتابفروشهای شهرستانی را دچار زیان اقتصادی کرد، نمایشگاههای کتاب مناسبتی، نمایشگاههای کتاب موضوعی و تخصصی و حالا نمایشگاه مجازی کتاب (که شعبههای استانی آن هم راه افتاده است) حکم مُسکنهایی را دارد که اقتصاد بیمار و کمحال نشر را خموده و بیحالتر کرده است؛ مثل بیماری که برای تسکین درد خودش مدام مُسکن میخورد و میخوابد.
کاش وزارت ارشاد این همه یارانه خرید از نمایشگاه مجازی کتاب را که برای گروههای گوناگون درنظر گرفته به طور کارشناسی وارد چرخه نشر میکرد. مشکل اما اینجاست که این کاشها همیشه همینطور کاش میمانند. اما آنچه مسلم است به عنوان یک مخاطب، کتاب را از کتابفروشی میخرم و از نمایشگاه مجازی کتاب خرید نمیکنم.
ثبت دیدگاه