دیدار با علی‌ باباچاهی
شناسه : 2639
0
نشست «دیدار با علی‌ باباچاهی» برگزار می‌شود.
ارسال توسط : منبع : ایسنا
پ
پ

به گزارش ایوان کتاب ،شانزدهمین نشست کافه کلمات با عنوان «دیدار با شاعر تأثیرگذار معاصر: علی باباچاهی» توسط انجمن دوستی ایران و کوبا و مرکز نشر شعر روز چهارشنبه، هشتم تیرماه از ساعت ۱۸ تا ۲۰ در کرج برگزار خواهد شد.

هرمز علی‌پور و علی قنبری سخنرانان این نشست هستند و هادی خوانساری اجرای این برنامه‌ها را بر عهده دارد. شعرخوانی شاعران و نمایش فیلم مستند «من، نه منم!» (پرتره علی باباچاهی) ساخته علی قنبری از دیگر بخش‌های نشست خواهد بود.

این نشست در گوهردشت، بلوار ملکشاه، نبش ایثار دو، کلوپ کوبا برگزار خواهد شد.

علی باباچاهی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی متولد سال ۱۳۲۱ در بندر کنگان استان بوشهر است.

«در بی‌تکیه‌گاهی»، «جهان و روشنایی‌های غمناک»، «از نسل آفتاب»، «صدای شن»، «از خاک‌مان آفتاب برمی‌آید»، «آوای دریامردان»، «منزل‌های دریا بی‌نشان است»، «نم نم بارانم»، «عقل عذابم می‌دهد»، «قیافه‌ام که خیلی مشکوک است»، «رفته‌بودم به صید نهنگ»،‌ «پیکاسو در آب‌های خلیج فارس»، «فقط از پریان دریایی زخم زبان نمی‌خورَد»، «هوش و حواس گُل شب‌بو برای من کافی‌ست»، «گُلِ بارانِ هزار روزه»، «دنیا اشتباه می‌کند»،‌ «بیا گوش‌ماهی جمع کنیم»‌، «به شیوه خودشان عاشق می‌شوند»، «باغ انار از این‌طرف است»، «در غارهای پُر از نرگس»،‌ «این کشتی پراسرار»،‌ «اتاق بر آب راه می‌روم»،‌ «قشنگی دنیا به همین است»‌، «آدم‌ها در غروب اسم ندارند» و «آئورا و دیگران من» از مجموعه شعرهای او هستند.

علی باباچاهی در معرفی خودش می‌نویسد:

مثلاً شرح حال و احوال

تا به خود آمدم دیدم چندصدسالی از من گذشته و در تهران سرگردان کفی نان و شیر “آب”ی هستم. گذشته‌ها فراموش؟ نمی‌شود اما طنینِ آن همه هق‌هق و های‌های را به کلی از یاد برد. از طربناکی چه بگویم که گاه فقط در بازار مسگران رقصیده‌ام تا سنگینی باری را که “غم نان” بر دوشم گذاشته، ببرم از یاد. بعد گفتم هرچه باداباد! عشق در این میانه اما به هر چند وقت که از راه رسید، زمزمه کردم: “هر دم از نو غمی آید به مبارک‌بادم”. هرچه بوده، بوده، اما هرگز نبوده که ننویسم: کارِ دل اولی‌تر! کار گِل هم نه این‌که نبوده؛ اما بر صفحه کاغذ می‌رفته. می‌دانید که من کاغذبازم مثل کفترباز. از همه رنگ و در قطع‌های به‌تعدد. اعتراف می‌کنم که از سمتی یک‌سره عاشقی کرده‌ام؛ سرِ دار نرفته‌ام، اسرار هویدا کرده نکرده نوشته‌ام وَ از آب درآمده با چاپ! کتاب اندر کتاب: شعر “بیست تایی”؛ نقد از “سی” نگذشته هنوز. زندگی اما به یک‌بار دیدنش می‌ارزد! که “ارزید” و “برید” و هنوز تیک‌تاکش را دارد در سمت چپ و پیرانه‌سر؛ خلاف آب، شنا کردنش آرزوست!

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.