به گزارش ایوان کتاب، واقعه عاشورا از آن دست وقایعی است که منابع و مقاتل بسیاری درباره آن وجود دارد چراکه رخداد غم انگیز کربلا بحث ویژه و اساسی است. طبیعتاً عرصه نگارش و نویسندگی یکی از راهها برای پاسخگویی به برخی شبهات درباره این واقعه عظیم است.
نویسندگان و مستند نگاران میتوانند گزارش گران کربلا و اربعین حسینی باشند و عظمت و شکوه عزاداری برای ابا عبدالله الحسین و ماهیت قیام امام سوم شیعیان را به گوش مخاطبان برسانند اما مرز میان واقعیت و تخیل در داستان نویسی بسیار باریک است و اگر این مرز درباره نگارش چنین سوژهای رعایت نشود به اصل واقعه کربلا و نهضت ابا عبدالله (ع) لطمه میزند.
به همین بهانه با محسن پرویز نویسنده و مشاور کتاب و کتابخوانی آستان قدس رضوی همچنین عضو هیئت مؤسس انجمن قلم درباره مراقبتهای نگارش حول در کتابهایی با محوریت نهضت امام حسین (ع) پرداختهایم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* آقای پرویز در شروع گپ و گفتمان، نسبت کتاب با واقعه عاشورا را چطور ارزیابی میکنید؟
ما اگر بخواهیم شأن واقعی کتاب را در نظر بگیریم، کتاب بنمایه سایر رسانههاست. در منبر، هیئت، روضهخوانها، مداحها، خطابهخوانها و کسانیکه تلاش میکنند تولیدات امروزی و چندرسانهای مثل تولیدات صوتی و تصویری داشتهباشند، همگی محتاج کتاب هستند. کتاب، خوراک اولیه و اصلی را برای همه اینها فراهم میکند. بگذریم از اینکه در مواردی متأسفانه در فضای مجازی باب شده افراد حرفهای بی پایه و بی اساس میزنند و مطالبی مطرح میکنند که ظاهر قشنگی دارد، ولی وقتی دنبالش میکنی میبینی اثری از آن حرف در منابع نیست و حرفی بی اساس است که یک کسی خوشش آمده و بر زبان آورده و در فضای مجازی پخش شده است. در هر حال کتاب یک پشتوانه برای تولید هست. شما اگر بخواهید یک منبر خوب را توصیف کنید اولین چیزی که به ذهن تان میآید، این است که این فرد قبل از اینکه منبر برود، مطالعه کرده، یادداشت برداشته، جمع بندی کرده و چکیده مطالب را برای ما ارائه کرده است. وقتی میخواهیم بگوییم مداح یا روضهخوانی مدح و مرثیهای میخواند که مدح و مرثیه ارزشمندی است، قطعاً نگاه میکنیم ببینیم منبع این حرفها کجاست و اگر از پشتوانه کتاب معتبر و ارزشمندی برخوردار باشد، آن وقت ما این کار را ارزشمند میبینیم. پس کتاب به عنوان پسزمینه و پشتوانه بقیه بخشهاست.
در خصوص واقعه عاشورا و رخداد غم انگیز کربلا بحث کتاب معتبر خیلی بحث ویژه و اساسی میشود. افسانهها و نکات تخیلی به واقعه عاشورا اضافه شده که در اصل وجود نداشته و وقتی به عمق آن توجه میکنیم خیلی از این موارد به اصل واقعه لطمه زدند و اصل ماجرا را تحت الشعاع قرار دادند و شاید گاهی وقتها وارونه کرده باشند.
* به نظرتان برای زنده نگه داشتن واقعه عاشورا به چه سبک کتابهایی نیاز داریم؟
عاشورا زنده نگه داشته شده و بعد از این هم زنده خواهد ماند. در واقع پیوند شیعیان و آزادگان از هر مذهب و مسلک و مرامی که هستند با قیام و انقلاب امام حسین (ع) یک پیوند عمیق است و طبیعتاً عاشورا زنده خواهد ماند. اما اینکه ما بخواهیم کاری بکنیم که اهداف اصلی انقلاب امام حسین (ع) منحرف نشود، این مهم نیازمند همه گونه تلاش و فعالیت در حوزههای مختلف است.
اینکه فکر کنیم مثلاً به لحاظ تاریخی به نقطهای رسیدیم که کتاب تاریخی نیاز نیست تولید شود، یا مثلاً در عرصه هنر مکتوب، داستان و شعر دیگر نیازی نیست که کار جدیدی عرضه شود، یا کار جدیدی عرضه نخواهد شد این طوری نیست. حسین (ع) یک حدیث تکراری است که با بیانهای نو قابل عرضه است و خیلی وقتها این بیان نو به مخاطب برای درک بهتر ماجرا کمک میکند.
مسائل زیادی در واقعه کربلا وجود دارد که اینها نیاز به پژوهش و اقناع جامعه نسبت به آن اتفاقی که افتاده دارد. شما هرسال میبینید که نکات جدیدی و شبهات جدیدی مطرح میشود و شایعاتی درست میشود.
* شبهات جدیدی که درباره واقعه عاشورا مطرح میشود، نیاز به پاسخ ندارد؟
وجود شبهات جدید نشان میدهد کاری که در گذشته انجام شده کافی نبوده؛ البته آثار خوبی در حوزههای مختلف داریم، ولی اینکه این آثار با مخاطب ارتباط برقرار بکنند، مخاطبان اینها را بخوانند و از آنها استفاده بکنند طبیعتاً اتفاق نیفتاده که این شبهات میتواند در جامعه مطرح بشود.
مثلاً اگر ما حضور شیعیان در کوفه را درست تبیین کرده بودیم که شیعه به معنای شیعه اعتقادی و آن چیزی که ما امروز هستیم و امامان را به عنوان منسوب از ناحیه خداوند و در ادامه نبوت میبینیم، به این معنا در کوفه زمان امام حسین (ع) نبودهاست.
نکته بعد، آن کسانی که امام را دعوت کردند و امام به کربلا آمد، همهشان از شیعیان اعتقادی نبودند. خیلی از اهل کوفه دعوتنامه نوشتند. امام خودش در صحنه کربلا به فرض از شبثبنربی اسم میبرد و از او میپرسد شما مگر مرا دعوت نکردید؟! اینهایی که آمدند در کربلا و در صف مقابل قرار گرفتند، شیعه به معنای امروزی نبودند. این کوفیان یک زاویهای در یک مقطع زمانی با بنیامیه داشتند.
نکته دیگر اینکه کوفه یک مرکز نظامی بوده و تعداد افراد نظامی در کوفه زیاد بوده، آمار و ارقام متفاوتی در این زمینه نقل شده، ولی حداقل آن این است بیش از ۶۰ هزار جنگجو در کوفه حضور داشته و با وجود اینکه ابن زیاد گفت هرکس نیاید و در سپاه قرار نگیرد، خون، مال و ناموسش حلال ماست و همه را تهدید کرد و تلاش کرد همه را جمع بکند، باز هم میبینیم که سی هزار نفر بیشترین آماری است که نوشته شده در کربلا حاضر شدند. در کنار اینکه بعضی منابع میگویند یک عده از سپاه فرار میکردند که با امام حسین (ع) روبرو نشوند.
البته شبهاتی که به این شکل مطرح میشود نشان میدهد که ما آن صحنه واقعی را نتوانستیم برای مردم ترسیم کنیم. مردم عادی ۵۰ کتاب تاریخی را که نظرات متفاوتی در آنها مطرح هست نمیخوانند تا جمعبندی کنند و برداشت درست را پیدا کنند. در واقع متخصصان این حوزه باید این کار را برای مردم انجام دهند و این باعث میشود که ما به تالیفات نو نیاز داشته باشیم.
* پس کتب تاریخی مدام باید به روز رسانی شوند. درست است؟
بله! طبیعتاً ما نیازمند این هستیم که تالیفات جدید داشتهباشیم و با نگاه امروزی و نیازهای امروزی واقعه را بازخوانی کنیم.
واقعه کربلا و پندآموزی از امام حسین (ع) برای همه ایام و برای همه دورانها و برای همه ملتها است.
طبیعتاً آن روح آزادگی و روحیه زیر بار ظلم نرفتن و مقابله با ظلم تا مرحله فدا کردن جسم، جان و مال و همه وجود، الگویی است که این الگو باید به طور دائم بهروز شود تا بتواند مورد استفاده جوامع مختلف در زمانهای مختلف قرار بگیرد.
* آسیبها و خط قرمزهای تولید و نگارش کتب عاشورایی چیست؟
آسیب این است که ما بدون مطالعه کافی وارد ماجرا شویم. اگر از ابعاد مختلف یک ماجرا را نبینیم و ورود به قضیه پیدا بکنیم طبیعتاً آسیب ایجاد میشود.
امام حسین (ع) و اصحاب ایشان الگو هستند و این الگو باید قابل تعمیم به ادوار مختلف باشد. اگر که ما آمدیم این الگو را ساختیم، ولی قابل تعمیم نبود اشکال به وجود میآید.
ثبت دیدگاه