به گزارش ایوان کتاب مراسم تشییع پیکر مرحوم جهانگیر خسروشاهی نویسنده متعهد و پژوهشگر برجسته حوزه انقلاب اسلامی ظهر ۵ شنبه ۱۴ بهمن در حرم عبدالعظیم حسنی برگزار شد.
در این مراسم که با حضور چهرههایی چون علی عسگری، گلعلی بابایی، محسن مومنی شریف، علی آقا غفار، سردار موحدی، رحیم خدومی و جمعی از نویسندگان و هنرمندان حوزه انقلاب اسلامی برگزار شد، پیکر مرحوم خسروشاهی از ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه از میدان عبدالعظیم حسنی به سوی حرم مطهر تشییع شد و پس از خواندن نماز میت، در رواق امام خمینی(ره)، در جوار امامزاده حمزه بن کاظم، در کنار شهدای مدافع حرم به خاک سپرده شد.
همچنین مداحی خادم اهل بیت(ع) منصور نورایی و تلاوت زیارت عاشورا از دیگر برنامههایی در نظر گرفته شده برای تشییع پیکر مرحوم خسروشاهی بود.
جهانگیر خسروشاهی از نویسندگانبزرگ و خوشقلم و متعهد روز چهارشنبه به علت عارضه قلبی دعوت حق را لبیک گفت. وی اول آذر ۱۳۴۰ در روستای دهق واقع در ۸۴ کیلومتری شمالغرب اصفهان در خانوادهای مذهبی و روحانی متولد شد. او خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت و پس از دورهای تحصیل در مدرسه وارد حوزه شد و به تحصیلات حوزوی پرداخت. فعالیتهای فرهنگی خود را از ابتدای انقلاب اسلامی شروع کرد و از سال ۱۳۶۸ همکاری با حوزه هنری را آغاز کرد.
حضور در مجله سوره، دو دوره عضویت در شورای بررسی کارگاه قصه و رمان حوزه هنری، عضویت در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، همکاری با گروه تلویزیونی جهاد سازندگی و گروه تلویزیونی روایت فتح از فعالیتهای فرهنگی خسروشاهی است. در سال ۱۳۷۷ بهعنوان داور جشنواره فیلم دفاع مقدس و در سالهای ۱۳۷۷، ۱۳۷۹، ۱۳۸۳ بهعنوان داور جشنواره انتخاب کتاب دفاع مقدس حضور داشته و در سال ۱۳۸۳ نیز داوری انتخاب کتاب دفاع مقدس دفتر ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهدهدار بوده است.
مجموعههای داستان کوتاه «خلفههای وحشی (۱۳۷۰)»، «باغ باور (۱۳۷۳)»، «بیرون قلعه امن نیست (۱۳۷۶)»، «خیابان رؤیت (۱۳۷۹)»، «به کلی سری (۱۳۸۱)»، همچنین داستانهای بلند «نفر پانزدهم (۱۳۶۱)»، «صخرهها و پروانهها (۱۳۶۹)» و دو رمان «زخمدار (۱۳۷۴)» و «رویای داغ (۱۳۸۳)» ازجمله آثار بهجای مانده از جهانگیر خسروشاهی است.
در کارنامه ادبی این نویسنده و پژوهشگر حوزه انقلاب آثار متعدد دیگری نیز در قالبهای مختلف بهچشم میخورد که از آنجمله میتوان به کتابهای «همیشه با هم (بی تا)»، «دوشنبهای که میآید (۱۳۶۷)» و «غروب آبی رود (۱۳۷۹)» در قالب زندگینامه داستانی، کتاب «پدربزرگ برکه و درخت گردو (۱۳۷۹)» در قالب داستان نوجوان و «از کوچههای بیخبری» در قالب نثر ادبی نام برد.
ثبت دیدگاه